محمدمهدی جانمحمدمهدی جان، تا این لحظه: 17 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

نفس مامان مریم

تعطیلات مامان

سلام پسرمامان ،خوبی ببخشید دیراومدم چون می خواستم تمام وقت بانفس مامان باشم .امسال سازمان ما کم لطفی کرد تعطیلات یک ماهه ما رو بیست  روزه کرد آن هم ایام ماه مبارک رمضان بودنتونستم نفس مامان رو جایی ببرم ولی خاله معصی بابجه هاش پیش ما بودن خوش گذشت شما باپانیذ همش بازی کردین امسال یه خوبی که داشت این بودبابائی هم این ایام تعطیل بود وبه نفس مامان خیلی خوش گذشت بیستم ماه رمضان من وخاله معصی باپانیذ وهستی ساعت یک شب برای تهران حرکت کردیم چون عمه شهین شب بیست و یکم مراسم یادبود برای بچه هاش داشت رفتیم وفردایی آن روز با عمو یاسربرگشتیم توراه باشما تماس گرفتیم که شما هم بیاین رستم آباد عمویاسر سبزی گرفته بود همه نشستیم پاک ...
2 شهريور 1391

تب ویروسی

سلام نفس مامان خوبی درپست قبلی گفتم که مامان همش دلهره ازتب پانیذی داشت که نکنه به توسرایت کنه همان طور که قدیمها گفتن ودرست هم گفتن که از هر چه بترسید سرتون میاد بله نفس مامان درست بعداز سه که صبح زود ازخواب بیدار شد دیدم تب بالائی داری خیلی ناراحت شدم وبابائی روبیدار کردم چون مامان باید اداره می رفت تواداره همش حواسم پیش نفس مامان بود مرتب زنگ می زدم چون وحالتو می پرسیدم بابائی گفت استامینوفن دادم تا بعدظهر دکترش بیاد مامان از اداره که رفتمدیدم بابائی ونفس مامان  آماده هستن که برن دکتر که مطب کمی شلوغ بود دکتر گفته بود طول کشد ودکتر گفته بود که تب ویروسی وباید طول درمان راطی کنه مامان همش آب هندوانه ومایعات  به ش...
11 مرداد 1391
1